-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 31 فروردینماه سال 1391 09:53
بزرگترین اقیانوس جهان “آرام” است، پس آرام باش تا “بزرگ” باشی!
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 31 فروردینماه سال 1391 09:50
از یک عاشق شکست خورده پرسیدن بزرگ ترین اشتباه؟ گفت عاشق شدن بزرگ ترین شکست؟ گفت شکست عشق بزرگترین درد؟ گفت از چشم معشوق افتادن بزرگترین غصه؟ گفت یک روز چشم های معشوق رو ندیدن بزرگترین ماتم؟ گفت در عزای معشوق نشستن قشنگ ترین عشق؟ گفت شیرین و فرهاد زیبا ترین لحظه؟ گفت در کنار معشوق بودن بزرگترین رویا؟ گفت به معشوق رسیدن...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 31 فروردینماه سال 1391 09:50
وقتی داشتم فکر میکردم آخرین باری که آرامــش داشتم کی بود؟ سر از خاطـرات کودکی در آوردم
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 30 فروردینماه سال 1391 15:31
دلم میخواست یکی رو داشتم بعضی وقتا که تنها و دلسرد بودم میومد کنارمو دستاشو میگذاشت دو طرف ِصورتم زل میزد تو ی چشام میگفت ببین، تو منو داری.. ..
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 30 فروردینماه سال 1391 15:29
هیـچـــوقـــت از هیچــــ چیــز مطمئن نـبـــاش ! مثـلاً اگــه کسی خندیــد فکـ نـکــُن آدم شادیـــِـه ! شایـــد از همــه چـیز بــُـریـده، شایـــد خـسـتـــه َس ! شایـــد خنده رو لباشـه،تا غم تو سینه ش دیده نـشــه ! شایـــد دنــیا واســَـش بی ارزشــه و داره بـه اون میخنـده ! شایـــد .
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 30 فروردینماه سال 1391 15:17
خدایا حواست هست صدای هق هق گریه ام ازهمون گلویى میاید که تو از رگش به من نزدیکتری!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 29 فروردینماه سال 1391 21:23
برای خیانت هــــزار راه هــســــت! اما... هـیــچ کــــدام به انـــدازه تــــظـــاهـــر به دوست داشتن کــثـیــف نـیـســـت !
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 29 فروردینماه سال 1391 16:56
چرا اینجوری بغلم نمیکنی جوجه ی تپلم؟
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 29 فروردینماه سال 1391 16:38
نفیسه جون.. میدونم عاشق این کاری
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 29 فروردینماه سال 1391 16:33
دیوونه !!! تا تهش پیشتم ... همیشه .. تا ابد ...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 29 فروردینماه سال 1391 16:29
نفیسه عاشق اون پسری هست که درسته... فشن نیست... باباش ماشین شاسی بلند نداره بیاد دنبالش چش دوستاش در بیاد... مارک کفشش دیگه آخرش کفش ملیه... زیر ابروهاش رو برنمیداره که دختر کش بشه... مارک تی شرتش هم دیگه آخرش تمساح ِ... پول نداره هر شب ببرتش بیرون خرجش کنه ... ولی... حرفش حرفه... وقتی میگه دوست دارم یعنی واقعاً دوستت...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 فروردینماه سال 1391 22:48
تـــو را دوست میدارم . . . چه فـرق مى کند که چـــــــــــــــرا ! ؟ یــــــــــــا از چــــــــــــه وقـت! یـا چطـور شـد که . . .! چه فـــــــــــــــرق میکـند ؟! وقتى تــو بـایـد بــــــــــــــاور کنـى . . . که نمـى کـــــــــنى !! و من بــایـد فـرامـــــــــوش کــنم . . . کـه نمـــــى کـــــنم !!!
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 فروردینماه سال 1391 22:45
بــارانــــــــ نــویــــ ــــد تــــ ــــو را مــــــی دهـــــــــ ــــد بـــ ــــوی تـــ ـــــو را .. صـــــ ـــــدای تـــــ ـــــو را . . . نــکـــــنــد نــامـــــ دیــگـــــ ـــرتــــــــــ بــارانــــــــ باشـــ ــــد .
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 فروردینماه سال 1391 22:44
هیچ وقت با کسی بیشتر از جنبه اش شوخی نکن حرمت ها شکسته میشود..... هیچ وقت به کسی بیشتر از جنبه اش خوبی نکن تبدیل به وظیفه میشود ..
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 فروردینماه سال 1391 22:43
نه اینکه زانو زده باشم.... نــــه فقط تنهایی یکم سنگینه...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 فروردینماه سال 1391 22:42
اینا که تو خیابون راه میرن و یهو با خودشون میخندن.... آدمایی ان که با خاطره هاشون زنده ان دیوونه نیستن فقط یکم خسته ان... اخ که چقدر گریه کردم با این جمله
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 فروردینماه سال 1391 22:41
از صورتت نقاشی کشیده ام همانطور که دلم میخواست باشی حالا چشمهایت فقط مرا میبیند و لبخند همیشگیت لحظه های نبودنت را میپوشاند فـــقـط مــــانـــــــده ام هوس بوسیدنت را چــــــه کـنــم؟
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 فروردینماه سال 1391 22:41
همش بهم میگن شاید حکمتی داره شاید قسمتت اینه خدایااااااااااااااااااااا چرا معنی این حکمت و قسمت رو نمیفهمم چرا کسی رو که دوست دارم حکمتش اینه که نداشته باشمش اگه حکمت اینه که نداشته باشمش چرا قسمتم شده که دوسش داشته باشم..
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 فروردینماه سال 1391 22:31
نمی دانم این آسمان خجالت نمی کشد٬ با این همه سن و سال٬ تا دلش می گیرد مثل بچه ها می نشیند و های های گریه می کند..
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 فروردینماه سال 1391 22:27
تـمـــــــــام ِ دلــتنگی هایـم را جمع کـرده ام ... زیر ِ بغـل زده ام و مـنتظـــــــــرم ... تــــو بیــــایی!!!
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 فروردینماه سال 1391 22:26
یکنفر در هـمین نزدیکــی ها چــیزی به وسعت یک زنــدگی برایت جا گذاشته است خیالـــت راحت باشد آرام چشمهایت را ببــند یکنفر برای همه نگرانـــــی هایت بیــدار است یکنفر که از همه زیبایی های دنیــا تـنهـا تـــو را بـــــاور دارد..
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 فروردینماه سال 1391 22:26
دوست بدار آنهایی را که درزندگیت نقشــی داشته اند ... نه آنهایی که برایت نقــش بازی کرده اند
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 فروردینماه سال 1391 22:24
زیـبـا تـریـن لـبـاسـی کـه مـیـتـونـه زن را بـپـوشونـه.. بـازوان مـردیـسـت کـه دوسـتـش داره.....
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 فروردینماه سال 1391 22:20
ساعتها زیر دوش به کاشی های حمام خیره می شوی غذایت را سرد می خوری ناهار ها نصفه شب ، صبحانه را شام! لباسهایت دیگر به تو نمی آیند ، همه را قیچی می زنی! ساعتها به یک آهنگ تکراری گوش می کنی و هیچ وقت آهنگ را حفظ نمی شوی! شبها علامت سوالهای فکرت را می شمری تا خوابت ببرد! تنهائی از تو آدمی میسازد که دیگر شبیه آدم نیست......
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 فروردینماه سال 1391 22:18
بعضی از آدم ها انقدر نگاهشان چشم هایشان دست هایشان مهربان است ..که دلت می خواهد یکبار در حقشان بدی کنی و نامهربانی و ببینی نگاهشان،چشم هایشان،دست هایشان وقتی نامهربان می شود چگونه است در نهایت حیرت تو میبنی مهربان تر می شوند انگار بدیت را با خوبی نامهربانی ات را با مهربانی پاسخ می دهند چقدر دلم تنگ است برای دیدن چنین...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 فروردینماه سال 1391 22:02
♥ کسی باش که عمری با تو بودن، یک لحظه و لحظه ای بی تو بودن، یک عمر باشد
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 فروردینماه سال 1391 18:54
اصن من میرم نقیس دوسم نداره
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 فروردینماه سال 1391 18:54
تولدت مبارک عشقم
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 26 فروردینماه سال 1391 22:11
ســــــــــهراب، قایق دیگر جوابگو نیست... !! کشتی باید ساخت... اینجا مثل من تنها زیاد است...!!
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 26 فروردینماه سال 1391 22:06
یــادت نخــواهـم انـداخــت ، که بـرگــردی ! اگــر مهّــم بـاشــم .. یــادت خــواهــم مــانــد !!