یکنفر در هـمین نزدیکــی ها
چــیزی
به وسعت یک زنــدگی برایت جا گذاشته است
خیالـــت راحت باشد
آرام چشمهایت را ببــند
یکنفر برای همه نگرانـــــی هایت بیــدار است
یکنفر که از همه زیبایی های دنیــا
تـنهـا تـــو را بـــــاور دارد..

دوست بدار آنهایی را که درزندگیت نقشــی داشته اند ...
نه آنهایی که برایت نقــش بازی کرده اند 

زیـبـا تـریـن لـبـاسـی کـه مـیـتـونـه زن را بـپـوشونـه..

بـازوان مـردیـسـت کـه دوسـتـش داره.....

ساعتها زیر دوش به کاشی های حمام خیره می شوی
غذایت را سرد می خوری
ناهار ها نصفه شب ، صبحانه را شام!
لباسهایت دیگر به تو نمی آیند ، همه را قیچی می زنی!
ساعتها به یک آهنگ تکراری گوش می کنی و هیچ وقت آهنگ را حفظ نمی شوی!
شبها علامت سوالهای فکرت را می شمری تا خوابت ببرد!
تنهائی از تو آدمی میسازد که دیگر شبیه آدم نیست...
روزهای من اینگونه و شبهایم اصلاً نمیگذرد..!!!

بعضی از آدم ها انقدر نگاهشان
چشم هایشان
دست هایشان
مهربان است ..که دلت می خواهد
یکبار در حقشان بدی کنی و نامهربانی
و ببینی نگاهشان،چشم هایشان،دست هایشان
وقتی نامهربان می شود چگونه است
در نهایت حیرت تو
میبنی
مهربان تر می شوند انگار
بدیت را با خوبی
نامهربانی ات را با مهربانی
پاسخ می دهند
چقدر دلم تنگ است برای دیدن چنین آدم مهربانی